پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
عروسی  بابا و مامانعروسی بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
مامان سحر مامان سحر ، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
بابا آرشبابا آرش، تا این لحظه: 38 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
عقد بابا و مامانعقد بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
ساخت وب سایت پرهامساخت وب سایت پرهام، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

پرهام دنیای سحر و آرش

پرهام دنیای منی

تعطیلات نیمه شعبان و سفرشمال

سلام مامانی دوشنبه 11 خرداد رفتیم قائمشهر و بعد از ناهار رفتیم الاشت چون شبش جشن نیمه شعبان بود تو الاشت می خواستن جشن بگیرن ولی هیچ جشنی نبود ولی خدایش هواش خیلی خنک بود بهتر از قائمشهر بود بخاطر همین دو روز اونجا موندیم و پنجشنبه صبح با عمو رحمان و عمه اینا از الاشت رفتیم لفور تفریح به خاطر اینکه بابایی اینا راهشو بلد نبودن راه 1 ساعته را 4 ساعت رفتیم جاده شم خاکی از بس خاک بود شما تو ماشین حالت بد شد و حالت تهوع گرفتی  که اخر سر تو راه از یه چوپون مسیر راه پرسیدن تا نجات پیدا کردیم ولی خیلی خیلی خسته شدیم ولی خداروشکر با اون خستگی رفتیم چند ساعتی لفور استراحت کردیم و برگشتیم قائمشهر . به هم خیلی خوش گذشت مطمئنم ...
16 خرداد 1394

26 ماهگی عزیز مامان و رفتن به برنامه پنگول

سلام مامانی 26 ماهگیت مبارک ان شاله صدو بیست و شش سالگیتو جشن بگیرم عشق مامان . خیلی تو حرف زدنت پیشرفت کردی و خوب شده حرف زدنت هرچی میگیم تکرار می کنی چند روز پیش تو مهد داشتند صورت بچه های مهدو نقاشی می کشند تو هم اونارو نگاه میکردی و مربی تون گفت چون ترسیدم پرهام نذاره بخاطر همین نکشیدم ولی من گفتم اتفاقا پرهام دوست داره و میذاره تو هم از خدات بود قشنگ رفتی نشستی رو صندلی با مربیت همکاری کردی و تو ایینه خودتو نگاه می کردی و خوشت می اومد اخر شب عکستو تو گوشی دیدی اشاره به چشمات می کردی می گفتی چشم چشم یعنی نقاشی بکش رو صورتم . عزیز مامان و  رادمهر جون رفتند برنامه پنگول که خیلیم بهتون خوش گذشته بود دانیال جونم اومده که نیومد...
3 خرداد 1394
1